¤ مقـاله – اصلاحات تعریف دارد ، پس هست.
? جعفر گلابی
در مقابل عظمت، مهابت و قدمت دستگاه اسکولاستیک که بر پایه فلسفه ارسطو بنیان نهاده شده بود، رنه دکارت برای آغاز چه میتوانست بکند جز اینکه فقط بر بودن خود تاکید کند و بر بسیطترین و بدیهیترین امور انگشت بگذارد و بگوید «فکر میکنم، پس هستم». بعدها که دکان کوچک دکارت به وسیله صدها دانشمند نوگرا بزرگ و تبدیل به رنسانس شد و شانه به شانه ساختمان عظیم مشایی زد معلوم شد که یک گزاره و تعریف درست و مبنایی تا چه حد ظرفیت رشد و تکامل دارد و چه سان میتواند جهانی از تحولات را روی یک فلسفه و زاویه متفاوت جهان بینی استوار سازد. در واقع جهان بشری روی پایههای تئوری و فلسفی بنا میشود، رشد پیدا میکند و به اوج و حضیض تحولات مثبت و منفی در میغلتد، دنیایی از ثروت و قدرت بدون بنیان فلسفی و تئوریک جز چندصباحی جولان نمیبیند ولی گوشهنشینی آرام و بیقدرت و بیثروت با ارائه یک جهانبینی، با گشودن رازی از رازهای پرشمار خلقت و با ارائه تحلیلی درست از زمان و مکان، شریانهای تاریخی را در دست میگیرد و صدها تحول کوچک و بزرگ را به نام خود رقم می زند.
در مصاحبه چند روز گذشته آقای خاتمی سخن مهم او راجع به شروطش در مورد انتخابات ریاست جمهوری به درستی مورد توجه قرار گرفت ولی سخن مهمتر او راجع به قصدش برای ارائه تعریفی از اصلاحات، چندان که باید نظرها را به خود جلب نکرد. واقعیت آن است که اگر اصلاحات میخواهد به یک جریان ماندگار و اثرگذار تبدیل شود بیش از هر چیز دیگر نیازمند مبانی صریح، روشن و دقیق فلسفی است؛ نیازی که اگر برآورده نشود تکرار دورههای متعدد ریاست جمهوری هم قادر به ایجاد یک بستر تاریخساز و مولد فرهنگ و تمدن نخواهد بود. اگر اصلاحات صریحاً تعریف شود حتی اگر مطلع این تعریف یک گزاره کوچک ولی مبرهن و حسابشده و متقن باشد و بتواند پاسخگوی نیازها و خلأهای ذهنی و فکری باشد و در تضارب با مشربهای مختلف تئوری قامت برافرازد، بعضی از آنها را هضم کند و بعضی دیگر را مغلوب سازد، قطعاً ریشه خواهد دواند و سرسبزی و سایهگستری در انتظارش خواهد بود. افزون برآن بسیاری از ندانمکاریها، تندروی ها، کنداندیشیها، سرگردانیها و اختلافات اصلاحطلبانه ناشی از فقدان همین تعریف روشن، صریح و تئوریک اصلاحات بود که اگر خلاء آن تبدیل به محتوا و مبنا شود چون یک سیستم هماهنگ عمل خواهد کرد و حرکتش تبدیل به فرهنگ میشود و در تودههای مردم نفوذ خواهد کرد.
اتفاقاً جناب آقای خاتمی از جمله معدود دانشمندانی است که شایستگی علمی و عملی و از آن مهمتر مرجعیت مردمی برای این مهم را داراست و با صبغه دینی و روشنفکرانه میتواند در این راه گامی اساسی بردارد و اصلاحاتی که برایش زحمت فراوان کشیده و بسیاری از نخبگان جامعه برایش هزینه دادند را ماندگار و تضمین کند. اگر وی بتواند بر این مهم نائل آید و به کلیگویی و ابهام و خنثینویسی گرفتار نشود، نهالی را غرس کرده است که به سرعت بار و بر خواهد داد و ارزش عملیاش از صدارت و ریاست هم بالاتر خواهد رفت. اصلاحات با تعریف روشن و دقیق تولدی دوباره خواهد یافت و تاثیری تاریخی به خود خواهد گرفت. اصلاحات با تعریف هست میشود و ز باد و ز توفان گزند نمیبیند. در بستر غنای فلسفی اصلاحات صدها و هزاران مدیر و نخبه رشد خواهند کرد و لاجرم در نهایت این جامعه است که اراده اصلاحی خود را به هر دولتی با هر زاویه نگرشی تحمیل خواهد کرد.
میل مشروط و ظریف جناب آقای خاتمی به خدمت در کسوت ریاست جمهوری سیاستی هوشمندانه است که در کنار تعریف دقیق و اصولی اصلاحات برای صور گوناگون عمل و آرایش اصلاحطلبان اندیشه شده و هدفی فراتر از یک انتخابات دارد. خاتمی این روزها با تجارب گرانقدری که اندوخته است به مدیریت نامحسوس فضای سیاسی جامعه پرداخته و اگر از طرف دلسوزان کشور مورد حمایت و اعتماد شایسته قرار گیرد، کاری سترگ و مقرون با موفقیت را پیش خواهد برد.
منبع: اعتماد