گذار - درد را باید گفت ...

وبلاگ شخصی مهندس حامد محقق

گذار - درد را باید گفت ...

وبلاگ شخصی مهندس حامد محقق

مقاله - فرهنگ و ضرورت نگاه دقیق و عمیق به آن ، حامد محقق

 

¤مقاله -  فرهنگ  و  ضرورت نگاه عمیق و دقیق به آن

? حامد محقق

 

 

þ تاریخ هر ملّتی را عناصری می سازد و یکی از این عناصر سازنده فرهنگ است. فرهنگ یکی از مقولاتی است که بسیار گفته اند و بسیار شنیده ایم و بیشک یکی از مفاهیم بحث بر انگیز و به روز جامعه ماست. زیبایی ظاهری ، خوش آهنگی ، دامنه معنایی گسترده ، سرگذشت پرماجرا و ... واژه فرهنگ را از دیگر واژه ها و اصطلاحات متمایز ساخته است.

 
 

 

در دوران جدید نیز بر بار معنایی آن افزوده شده و حوزه ای پهناور از حیات بشری را در بر گرفته است. به اعتقاد بعضی ها که چندان هم بیراه نیست ، فرهنگ تعریف نمی‌شود بلکه فرهنگ تعریف می‌کند و تعریف اش در خودش نهفته  و مستتر است ، مثل الکتریسیته . بطوریکه آثارشان خبر از بودن شان می‌دهند.

 با کمال تاسف باید اذعان کرد تصویری که از فرهنگ در جامعه ما ارایه می گردد و یا القا می شود ، فرسنگها با فرهنگ حقیقی فاصله دارد. فرهنگی که در جامعه ما تعریف می‌شود ، شایعه‌ای از کلمات و عبارات و شایعه‌ای از لفاظی های پرطمطراق است که مدام در میان دهان‌ها مستعمل می شود ، در دهان وزیر و وکیل ، در دهان دیپلمات و ... آنقدر که دیگر دارد رمق از دست می‌دهد و در این بین گاهی وسیله تحمیق است و زمانی وسیله ای است برای نمایش قدرت و تسویه حساب های شخصی و گاهی مُوجه سانسور است یعنی سوپاپ شعور و فرهنگ درست همان چیزی است که سوپاپ نمی‌خواهد.

هرچیزی فرهنگ خودش را دارد ، ظاهر هر چیزی تظاهری از فرهنگ آن چیز است. در این میان بسیاری از فرهیختگان ما نیز  که از فرهنگ سخن می گویند و می نویسند ، فقط علمی اجمالی از آن دارند که این نقصان بزرگی برای جامعه فرهیختگان و ضربه ای جدّی به پیکره دانایی و آگاهی است. چرا باید از واژه ای استفاده کرد که ابعاد گسترده آن شناخته شده نیست؟ شاید بر بسیاری معلوم نباشد که فرهنگ خود موضوع دانشی از دانشهای امروز بشری است و تمام پیچیدگی های علمی در پژوهش آن نیز وجود دارد. این دانش شعبه ایست از انسان شناسی که انسا ن شناسی فرهنگی خوانده می شود و بعضی آن را به مردم شناسی نیز ترجمه کرده اند.

 

اما به هر حال باید دانست که :

فرهنگ یاد گرفتنی است .

فرهنگ ناشی از عوامل زیست شناختی ، روان شناختی و تاریخ وجود بشر است .

فرهنگ ساختاری و سیستماتیک است .

فرهنگ پویا و متحوّل است .

فرهنگ تغییر پذیر است.

فرهنگ شامل قواعدی است که تجزیه و تحلیل آنرا به روشهای علمی ممکن می کند.

فرهنگ به جنبه های گوناگونی قابل تقسیم است.

فرهنگ وسیله ای است که فرد به کمک آن با محیط خود سازگار شده و برای ابراز خلاقیّت خود ابزاری بوجود می آورد.

 

 ±فرهنگ دو بخش دارد :

بخش مادّی فرهنگ: که اشیا مادّی ، ابزار کار ، وسایل صنعتی ، کشاورزی ، عکاسی ، موسیقی ، وسایل زندگی روزمره و تکنولوژی را در بر می گیرد.

بخش معنوی فرهنگ: که شامل آثار ادبی ، هنری ، فکری ، آداب و رسوم ، سنّت ها ، اخلاقیات ، معتقدات ، باورها  و آموزش و پرورش است.

 

 ±اجزای فرهنگ :

1- ایدئولوژی ( مجموعه عقاید) 2- تکنولوژی  3- نهاد ها ، سازمان ها و الگو های رفتاری 4- احساسات ، نفسانیات و نگرش ها 5- زبان

 

± دو مقوله مرتبط با کار فرهنگی :

 

1- جامعه پذیری که همرنگ شدن با جامعه ای است

2- فرهنگ پذیری که درونی کردن هنجارها و پذیرش عمیق یک فرهنگ است.

 

 

 

 

مقوله فرهنگ وابسته به عناصر مختلف و اجزای بی‌شمار بوده و مدام در حال تغییر و تحول است. این تغییرات می‌تواند درونی باشد یا بر اثر برهم کُنِش و تعامل فرهنگ‌ها. عنصر زبان یکی از مهم‌ترین اجزای فرهنگ است چنانکه گویی مَحمل فرهنگ باشد؛  زبان همانقدر که وسیله ارتباط است بیانگر هویّت فرهنگی ، اصالت وجودی افراد جامعه و شیوه متفاوت تفکر نیز هست. از آنجا که زبان و فرهنگ با یکدیگر رابطه‌ای دوسویه دارند ، زبان بر فرهنگ جامعه نیز تاثیر می‌گذارد و یکی از عوامل تغییر فرهنگ محسوب می‌شود. بسیاری از مردم هنگامی که از جامعه‌ای به جامعه دیگر مهاجرت می‌کنند به واسطه‌ زبانی که تکلّم می‌کنند خود را بیشتر متعلّق به فرهنگ مبدا می‌دانند تا مقصد. حال آن که در نسل‌های بعد به واسطه تغییر زبان این احساس به کلی تغییر می‌یابد. بدین نحو می‌توان گفت بیش از مرزها و حدود جغرافیایی ، این زبان است که مشخص کننده تمایزات و تمایلات فرهنگی است. عوامل اقتصادی ، شکل معیشتی و عوامل جغرافیایی مردم ، از دیگر عوامل تفاوت فرهنگ‌ها است. نوع زندگی شهرنشینی یا روستانشینی ، ساکن بودن یا کوچ‌نشین بودن ، دامدار یا کشاورز بودن حتی نوع آب و هوا ، اَشکال متنوعی از شیوه زیست را طلب می‌کند که هر کدام منجر به فرهنگی خاص می‌شود.

اقتصاد از جمله مهم‌ترین عوامل تنوع و تغییر در فرهنگ است تا آن جا که می‌توان گفت بسیاری از عوامل دیگر را تحت الشّعاع قرار می‌دهد. عموماً جوامعی که از رشد اقتصادی بهتری برخوردارند اهمیّت بیشتر به هنر ، تولید علم  و بالطبع فرهنگ می‌دهند. نوع توزیع سرمایه در جامعه نیز موجب به وجود آمدن تفاوت‌های بنیادی بین جوامع بشری است. مسلماً فرهنگ جامعه طبقاتی با جامعه همگن و یکنواخت متفاوت خواهد بود. نوع عصبیّت‌های قومی و نژادی ، آموزه‌های دینی و اعتقادی ، خرافات ، خردورزی یا احساسگرایی و هزاران عامل دیگر نقشه ژنتیکی فرهنگ یک جامعه را تشکیل می‌دهند که برای مطالعه ، شناخت و تغییر فرهنگ هر جامعه ، ابتدا می‌بایست این نقشه ترسیم شود سپس برحسب نوع جامعه به بررسی تغییرات آن در دراز مدت پرداخت.

 

 

 ±فرهنگ جهانی :

جهان با سرعتی شگفت انگیز در حال تحوّل و تطوّر است . همه چیز از اقتصاد و تکنولوژی گرفته تا علم ، فرهنگ و سیاست در حال جابجایی است . شایان توجه است که بدانیم فرهنگ در این گردش روزگار ، دچار چه تغییراتی شده است و می شود . واقعیت انکار ناپذیر این است که امروزه ما در مکانی  موسوم به دهکده جهانی زندگی می کنیم . پس سر در لاک خود نمی توان فرو برد . باید با چشمانی باز به همه سو نگریست و مراقب بود . شاید حتی تحوّل و نو آوری به صورتی مناسب در جریان باشد که بتوانیم از آن بهره بگیریم یا در آن مشارکت فعّالانه داشته باشیم.  باید آهنگ این قافله را دریافت. تنها آگاهی و زمان شناسی است که ما را حفظ می کند و به پیش می راند . غفلت و اشتباه، ره به جایی نخواهند برد . اگر ندانیم ، نپرسیم و نیاندیشیم و به تقلید های تصنعی و کپی برداری های ناشیانه ادامه دهیم ، طوفان از جایی که نمی شناسیمش برپا خواهد شد و همه چیز ما از جمله فرهنگ مان را خواهد بُرد و دیگر چیزی نخواهد ماند که از آن حرف بزنیم.

 اگر معتقدیم که فرهنگ و تمدن ما ، چیزی برای گفتن دارد ، باید احوال دیروز و امروز دنیا را بدانیم و برای آینده برنامه ریزی منطبق بر واقعیات و نه مبتنی بر اوهام و خیالات تدارک ببینیم. آینده ای که مطمئنا از آنِ کشور هایی خواهد بود که صادرات فکر و اندیشه داشته باشند.

 

... و آذربایجان

مگر می شود از فرهنگ حرف زد و از فرهنگ فاخر و پر محتوا و نیز  فرهنگ اصیل سرشار از مدنیّت آذربایجان حرفی به میان نیاورد. فرهنگی که با رایت نوگرایی و نو خواهی همواره تمام حدود و مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و جهانیان را وادار به کُرنش در برابر غِنا و استحکام خود کرده و بر قلبها خارج از ملیّت هاحکمرانی می کند. این فرهنگ تاریخ ساز آذربایجان است که موجب شده مردمانی پر تلاش و مقاوم در دامن این دیار رشد کنند . مردمانی که همواره در برابر نمادهای زر و زور و تزویر در اعصار مختلف ایستاده اند و زیر سایه هیچ خفّتی زندگی نکرده اند. فرهنگ آذربایجان با خدمات بی بدیل و انکار ناپذیر خود شایسته نگاهی در خور این خدمات است. تا زمانی که با عینک بدبینی به مسائل فرهنگی آذربایجان می نگریم ، انصاف را زیر پا گذاشته ایم . چرا که اگر فقط  خدمات و برکات فرهنگ آذربایجان را در طول سال های گذشته بویژه دوران معاصر، مرور و مطالعه کنیم بیشک متوجّه خواهیم شد که با چه تمدن و فرهنگ برجسته ای سر و کار داریم که در این صورت لحظه ای در پیشبرد فرهنگ  این سرزمین تامّل نخواهیم کرد. در این بین وظیفه مسئولان مرتبط با فرهنگ این است که وظیفه خود را باید در قبال سرزمین مادری بدرستی انجام دهند و متناسب با شان آذربایجان ، زمینه مناسب برای رشد و نمو فرهنگ را آماده کنند تا شاهد تقویت پایه های فرهنگی بیش از پیش باشیم .

 

 

 

 Eختم کلام اینکه باید درک کرد که صرفا با میز نشینی و گرفتن تصمیمات در اتاق های در بسته و صدور بخش نامه نمی توان فرهنگ را به جلو بُرد و حتی امیدی به پیشبرد این پروسه داشت. فرهنگ نیازمند حضور افراد دلسوز و دغدغه مند است که نسبت به این مقوله عمق دید زیاد ، زاویه دید وسیع و سطح فکر دینامیک و پویا دارند. کسانی که تفاوت تحجّر ، تعصّب و جُمود را با روشنفکری و خوشفکری  و تفاوت اصلاح طلبی و اصلاح گری را  با دُگماتیسم می دانند.

ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و ... در شناخت نادرست فرهنگ و در نتیجه عدم توجه جدی به آن است. دید پروژه ای به مقوله فرهنگ و منتظر نتایج آنی و زودرس در این بخش ، آفتی مهلک و جفایی بزرگ در حقّ این عنصر تاریخی و سرنوشت ساز است. فرهنگ نیازمند سرمایه گذاری های بلند مدت و برنامه ریزی های مدوّنِ هدفمند است .

باید با تکرار به خاطر سپرد که فرهنگ هر ملّتی آیینه تمام نمای وجود و هستی آن ملّت است و فرهنگِ توانمند است که جامعه ای با شاخصه های برجسته زندگی بوجود می آورد . فرهنگِ پویاست که زمینه را برای رشد و ظهوراستعداد های بالقوه  در انسان فراهم می سازد تا انسان ، انسان تولید کننده باشد و انسان مُبدِع ، خلّاق و مولّد است که ایمان می سازد ، اندیشه می سازد و تکنولوژی می سازد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد