گذار - درد را باید گفت ...

وبلاگ شخصی مهندس حامد محقق

گذار - درد را باید گفت ...

وبلاگ شخصی مهندس حامد محقق

مقاله- سیاست از دریچه ای متفاوت ، حامد محقق

 

± مقاله-   سیاست از دریچه ای متفاوت

 ?حامد محقق

 

 

 

×  سیاست و علم سیاست

 þمفهوم « سیاست » ، مانند هر مفهوم دیگر مطرح در علوم انسانی ، هم از حیث قلمرو و هم از حیث موضوع ، مفهومی پیچیده و مشکل بوده و دایره معنایی گسترده ای دارد. معمولا هدف از تعریف و تشریح یک پدیده ، این است که یک علم با مباحث علم دیگر آمیخته نگردد و مرزها و حدود کاملا مشخص باشد. در جوامع امروزی ، سیاست ، بخش بسیار مهمى از حیات انسان را تشکیل داده و چنان با زندگی مردم در هم آمیخته است که همگان خواه نا خواه با آن سر و کار دارند و در این میان یا بر آن تاثیر می گذارند یا از آن تاثیر می پذیرند. لغت شناسان برای واژه سیاست معانی بسیاری ذکر کرده اند که عبارتند از: « رعیت داری ، پاس داشتن مُلک ، تدبیر ، عقوبت ، ریاست، داوری ، تنبیه و ...  »

 

 

 

هرچند باید بی تعارف اذعان کرد که همواره در جامعه ما ، مردم با احتیاط با واژه سیاست برخورد کرده و سعی می کنند که تا حد امکان از آن حذر کنند و نخستین عکس العمل در مواجه با این مقوله بیان این عبارات است : « سیاست کثیف بوده و پدر و مادر ندارد » یا « سیاست یعنی دروغ ، فریب ، وعده سرخرمن و ... »

هر چند نگرشی جدّی به این واکنشها و آسیب شناسی واقع بینانه این عکس العملها ضرورتی اجتناب ناپذیر است ، امّا زمانی که دقیق و عمیق می نگریم به کُنَه مفهوم سیاست پی می بریم . پیوند ناگسستنی جنبه های گوناگون زندگی مادّی و معنوی با مقوله سیاست ، باعث شده سیاست در جایگاهی برجسته قرار بگیرد بطوری که همه حوزه های زندگی اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی انسان را شامل شود .

شایسته درک است که در این عصرجدید که قطار پیشرفت و توسعه جهانی با حرکتی شتابان مسیر خود را بیرحمانه ادامه می دهد اگر ما هم سیاست را رها کنیم ، سیاست ما را رها نخواهد کرد.

جالب توجه است که سیاست هم علم است و هم هنر. علم است زیرا باید قوانین ، قواعد ، ساختار و تاریخ آن را آموخت. هنر است زیرا سیاستمدار باید قریحه و استعداد هایی نظیر زیرکی ، پویایی ، سرعت انتقال ، نهان بینی ، آینده نگری و امثال آن که لازمه حضور مداوم در سپهر سیاسی است ، در حد بالایی داشته باشد.

سیاست ، هنر استفاده از امکانات است. سیاست ، حکومت کردن بر انسانهاست. سیاست ، مبارزه برای کسب قدرت است. سیاست ، حساس ترین حوزه فعالیت انسان در جامعه و سخت تحت تاثیر فرهنگ است و بالاخره سیاست یعنی دانستن اینکه چه کسی می بَرد؟ چه می بَرد؟ چه موقع می بَرد؟ چگونه می بَرد؟ و چرا می بَرد؟ و کسی که گنجینه ای فاخر از دانش ، تجربه و مدیریت داشته باشد و با استفاده بهینه و بجا از این ذخایر ، بهترین تدبیر ممکن را برای نیل به اهداف متعالی انجام دهد ، سیاستمدار نامیده می شود.

بطور کلى سیاست‏ به هر نوع‏ تدبیر ، فعالیّت ، تعمّق ، تفکّر و اقدام فردى و جمعى در جهت کسب قدرت و به عهده گرفتن اداره امور کشور به نحوى که جامعه و افراد آن در مسیر تحقّق آمال و خواسته‏هاى خویش قرار گیرند، اطلاق مى‏شود .

امّا امروزه دیگر سیاست آن مفهوم مجرّد، انتزاعی ، خشک دیروز نیست ، بلکه با سیاست ، به عنوان یک « علم » سر و کار داریم. علم سیاست به عنوان یک رشته علمی تا حدی نو است و طی صد سال گذشته رشدی شگرف داشته است. تعریف یکسان و واحدی از علم سیاست در نزد محقّقان و نظریه پردازان علوم سیاسی وجود ندارد. علم سیاست به صورت یک نظام تجربی عبارت است از مطالعه نحوه شکل گرفتن قدرت و سهیم شدن در آن یا علم سیاست ، رشته ای از آگاهی اجتماعی است که وظیفه آن شناخت منظّم اصول و قواعد حاکم بر روابط سیاسی میان نیروهای اجتماعی در داخل یک کشور و روابط میان دولت ها در عرصه بین المللی است .

به دلیل پیوندی که سیاست با همه جنبه های زندگی دارد ، علم سیاست نیز ناگزیر است با همه علوم که هر یک وظیفه شناخت جنبه ای از جنبه های زندگی انسان را دارند ، ارتباط یافته و دستاوردهای ارزشمند علمی آنها را به خدمت گیرد.هدف اصلی آموزش علم سیاست، دادن آگاهی سیاسی به مردم یک جامعه آزاد است. آگاهی های سیاسی مردم و احساس مسئولیت آنها در قبال سرنوشت جمعی خود و نیز کشور و نسلهای آینده ، می تواند سبب بقا و دوام جامعه مطلوب گردد. اگر چنین آگاهی و احساس مسئولیتی وجود نداشته باشد ، جامعه با ناهنجاریها و معضلات بسیار جدی مواجه شده و تبعات سنگین و هزینه های سرسام آور بی حاصل در پی خواهد داشت. علم سیاست می کوشد اینگونه آگاهی ها را بوجود آورد .

 

× جایگاه اخلاق در سیاست

« اخلاق » زیر بنای تمام علوم است که از فطرت اولیه انسان ناشی می شود که منطبق بر عقل عمل می کند. اخلاق سیاسی در واقع بخشی از فرهنگ سیاسی است که تمایل به وحدت جامعه سیاسی دارد و وجود آن پایه های جامعه را استوار می کند تا زندگی کردن در آن جامعه با کیفیت بالایی امکان پذیر گردد و جامعه ای با ضریب امنیت بالا بوجود آید. اگر می خواهیم محوریت اخلاق را در فعالیت های سیاسی درک کنیم باید شاخصه های بازی سیاسی را شناخته و به آنها توجه و عمل کنیم. بالاترین جایگاه اخلاق ، قانون گرایی و قانون مندی است. بیشک رعایت اخلاق از طرف واردین در عرصه سیاست به نگاه از زاویه دیگر مردم به این مقوله کمک خواهد کرد.

رعایت صداقت و احترام به واقعیت و قبول آن ، حفظ اصول ، پایبندی به شرافت والای انسانی علامت اقتدار در سیاست است و ریاکاری ، فریب ، دروغ ، پرده پوشی حیله گرانه ( و نه سرپوشی لازم) نشانه ناتوانی و ضعف است . باید توانست جَسورانه در دیدگان واقعیت ها نگریست و سیاست اصولی  را بدون نوسانات محیّلانه ولی همراه با اسلوب های موثر ، هدفمند و ثمر بخش  با تکیه بر عقلانیت ، اعتدال و منطق به کار برد. حیله گری ، کارآیی نیست بلکه موجِد تناقض و تضاد است و تناقض و تضاد مادرِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِ شکست و ناکامی است. هیچگاه ، تکیه بر خدعه زرنگی نیست ، جهالت است. صداقت و راستی در مشی سیاسی یعنی تکیه به مردم ، انطباق گفتار با کردار ، همراه ساختن وعده با اجراء و قبول تعهد از روی احساس مسئولیت.

 یکی از شرایط مهم صداقت سیاسی بیان صریح نظریات بنیادی خود، طرح دید گاهها و ارائه مانیفِست، دیدن اشتباهات خویش و اعتراف به آنها و تلاش برای اصلاح آنهاست. این امر در عین حال از علائم و دلائل مهم نضج ، پختگی و جدی بودن سیاسی است؛ زیرا چنین سیاستمداری با باریک بینی درک می کند که صراحت او در بیان نظر خویش و صداقت او در پذیرش خطا ، درجه اعتبار او را تنزل نداده ، بلکه اعتباری مضاعف به شخصیت او می بخشد.

 

× سیاست و قدرت

اصولا روابط انسانی مملو از بازی قدرت است و قدرت پارامتر های گوناگون دارد که تدوین راهبردها و رهیافت های سیاسی برای مشارکت در قدرت ، از فاکتور های عمده آن محسوب می شوند و قدرت قابلیتی است انسانی ، نه فقط برای انجام عملی ، بلکه برای اتفاق میان انسانها و اقدام مشترک آنان. بدین لحاظ  است که سیاست راه رسیدن به قدرت تلقی شده است. سیاست استوار است بر واقعیت تکثر انسان ها و موضوع سیاست همزیستی و با هم بودن انسان های متفاوت است. اگر انسان‌ها برابر نباشند قادر به فهم یکدیگر نیستند و اگر با یکدیگر متفاوت نباشند، احتیاجی به گفتار و کُنِش برای فهماندن خود به یکدیگر ندارند . این بدین معناست که انسانها همانطوری که دارای اندیشه ها ، فرهنگها و نژادهای متفاوت و متکثرند ، برای با هم زیستن و ایجاد ارتباط انسانی و اجتماعی علاوه بر تحمّل و تساهُل این تنوع اندیشه ها ، ناگزیر از باور و اعتقاد به ارزشهای مشترک انسانی نیز هستند و پلورالیزم همان دیدگاهی است که مدارا و تَساهُل بین افکار و اندیشه های متفاوت را ممکن می سازد. از لازمه حاکمیت مردمی ، تمکین به حق مشارکت سیاسی اقوام و اقشار گوناگون با تفکرات و اندیشه های متنوع در چارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی است؛ زیرا این حق شهروندان است که صرف نظر از وابستگی های سیاسی ، اعتقادی ، قومی و مذهبی ، علاوه بر حق تبیین خواسته هایشان ، متناسب با تواناییها و استعدادهایشان درحاکمیت سهیم بوده و جامعه ای بدور از  رابطه ، باند بازی و خویشاوند سالاری را شاهد باشند.

 

× نقش علم سیاست در دموکراسی

« دموکراسی » ، مظهر و نماد آزادی اراده انسانهاست . عصر ما نیز عصر دموکراسی بوده و مردم در تعیین سیاست و تاثیرات آن نقش بزرگی دارند. سیاست مستقیم یا غیرمستقیم همه انسانها را در بر می گیرد. علم سیاست مردم را نسبت به حقوق و وظایف خود مطلع ساخته و موجب می شود مردم  در مورد اهداف و وظایف دولت ، جایگاه فرد و رابطه اش با اقتدار دولت آگاهی یابند. بیشک چنین مردمی با این مختصات و ویژگی ها ، می توانند در امور سیاسی و اجتماعی رُل مهم و تاثیر گذاری را ایفا کنند.

در کشورهایی که مردم آگاهی سیاسی ندارند ، متاسفانه معیارهای زندگی سیاسی، اداره امور عمومی و گزینش سیاستمداران در سطح بالایی نیست و مسئولان پاسخگوی اعمال خود نیستند و از انتقادها نگرانی نداشته و با تفاوتی از کنار مسائل رد می شوند.

با وجود اینکه برگزاری انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رای یکی از پیش شرط های توسعه سیاسی محسوب می شود ولی تنها رای دادن در انتخابات ، شرط کافی برای مشارکت سیاسی نیست بلکه دانستن پاسخ درست به پرسشهای مطرح سیاسی و یا تلاش برای یافتن آنها لازم است. مردم باید بدانند چه کسانی را و برای رسیدن به چه اهدافی برگزیده اند. ناآگاهی سیاسی بسیاری از اوقات سبب تباهی زندگی انسانها و اتلاف وقت و سرمایه کشورها می گردد  که یاس و نامیدی را ارمغان می آورد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد